خواست شبانه غسل شود. خواست شبانه کفن شود.خواست شبانه دفن شود.

نخواست به عیادتش بیایند. نخواست در تشییعش باشند. نخواست بر خاک قبرش بنشینند.

خواست از حریم ولایت دفاع کند و سیلی خورد. خواست مطیع ولایت باشد و اجازه عیادت داد. خواست معیار حق باشد و قصد نفرین کرد.

آنچه خواست و نخواست همان شد.

واکنون بر بام تاریخ و برای همیشه تاریخ، هنوز حیرتها برقرار است؛‌ حیرت از آنچه خواست و نخواست. و پیام همیشه تاریخش، گوش‌نواز و دشمن‌سوز است!

السلام علیک یا ممتحنه امتحنک الله الذی خلقک قبل أن یخلقک.


نوشته شده در  دوشنبه 91/2/4ساعت  3:32 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درود بر اهالی ورزنه!
حرکت؛ درجا؟!
آخر دورویی!
ابهام ادبی
زور عجیب سوتیها!
عاقبت حکم تخریب؟!
چاه مجاز یا غیرمجاز؟!
درخواست افزایش ظرفیت!
افقهای جدید اشتغال بانوان!
پرسشگری خطرناک!
قحط الرجال
[عناوین آرشیوشده]